جدول جو
جدول جو

معنی سیماب پا - جستجوی لغت در جدول جو

سیماب پا
کنایه از مردم گریزپا، همچو غلام و طفلی که از مکتب بگریزد، (برهان) (آنندراج)، گریزپا، (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
سیماب پا
کنایه از گریزپا
تصویری از سیماب پا
تصویر سیماب پا
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

لغزان چون سیماب:
دوش آن زمان که چشمۀ زرآب آسمان
سیماب وار زآن سوی چاه زمین گریخت،
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(دِ)
غردل. (آنندراج). غردل یعنی قحبه دل چه غر به معنی قحبه آمده است. (برهان) ، بی جگر. بی دل. ترسنده. لرزنده. واهمه ناک. (از برهان). جبان. مضطرب. بیقرار. (از آنندراج) :
آستانت گنبد سیمابگون را متکاست
بندۀ سیماب دل سیماب شد زین متکا.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 22)
لغت نامه دهخدا
(سِ یُ)
کنایه از آلت مردی. شرم مرد. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیماب سان
تصویر سیماب سان
مانند سیماب همچون جیوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیماب دل
تصویر سیماب دل
بی جگر بی دل ترسو واهمه ناک، قحبه غردل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیماب دل
تصویر سیماب دل
((دِ))
ترسو، قحبه
فرهنگ فارسی معین